عین صاد

انشاالله کوتاه میخوانیم |عمیق فکر میکنیم|وزیبا عمل میکنیم

عین صاد

انشاالله کوتاه میخوانیم |عمیق فکر میکنیم|وزیبا عمل میکنیم

سلام خوش آمدید

۸ مطلب با موضوع «مقالات» ثبت شده است

علت آشفتگی ادبیات ایران

ادیب و ناقد ما پشتوانه‌ای ندارد، بینش و زاویۀ دید و معیاری ندارد، فلسفه و مشهدی ندارد و همین است که هر روز رنگی می‌گیرد و در هر برخورد، به احساسی جدید می‌رسد.

گاهی مجرم، گاهی محیط، گاهی جرم، گاهی زمین، گاهی آسمان، گاهی روابط اجتماعی و گاهی آدم‌ها عمل‌ها و حرف‌ها را محکوم می‌کند. نه مارکسیست است که به روابط اجتماعی روی بیاورد، نه اگزیستانسیالیست است که انسان را محاکمه نماید، نه قضا و قدر را می‌شناسد و نه شرایط و حوادث را. نه انسان را می‌شناسد و ترکیب نیروها و برآیند جبرها را و نه جامعه و تاریخ و داد و ستدها را. راستی در چنین هنگامۀ سرگردان و

مبهمی، بدون پشتوانۀ فلسفی و بینشی و بدون حضور و شهود و زاویۀ دیدی و بدون معیار انتخاب و معیار نقدی، چگونه می‌توانیم شاهد ادبیات بالنده و یا نقد آزاد و اصیلی باشیم که ادبیات را به سرشاری و غنای بیشتری برساند. آثار بزرگ

تفاوت ذهنیت و زاویه دید

ذهنیت همان فلسفه و بینش و شهود هنرمند است و زاویۀ دید ، نگرش هنری و بیان هنری او. در مورد زبان هنر گاهی از ناخودآگاه و گاهی از جریان سیال ذهنی و تداعی معانی و گاهی از انعکاس حادثه در ذهن و عکس العمل‌های گوناگون در برابر حادثه به نام زبان هنری و نگاه هنرمندانه گفت وگو می‌شود و از اجتماع این عکس العمل‌های متفاوت است به نوعی کوبیسم در ادبیات و یا کولاژ در سینما می‌رسیم.

در حالی که زاویۀ دید و نوع برش و نگرشی که به یک حادثه دارم ، جدا از ناخود آگاه ، تداعی معانی و عکس العمل می‌تواند بیان هنری را عرضه کند. وقتی کاسه‌ای چینی و گران قیمت را از دست می‌دهم و به شکسته هایش

مدیریت انسان از منظر دین- قسمت سوم


 چرایی های آفریدن :

 

چرا رنج و سختی در انسان؟

چرا ظلم و ستم در جامعه؟

چرا تفاوت و تبعیض در آفرینش انسان؟

اگر به سه سئوال  فوق،  پاسخ منطقی داده شود، قطعاً در اولویت آفرینش انسان هیچ شبهه و سئوالی نخواهد بود. 

1- چرایی رنج  و سختی در انسان:

در پاسخ به این سؤال می توان اینگونه بیان داشت: ما وقتی دوران طفولیت خود را تا امروزمان مرور می کنیم ، مشاهده می کنیم که دائماً با دردها و رنج هایی همراه بوده ایم: که این رنج ها در غالب : بیماری ها،کمبودها ، فقرها ، شکست ها، محرومیت ها ، حسرت ها و عقده ها،  ، ظلم ها و تجاوزها و ... .و می بینیم هر روز لباس این رنج ها و مشکلات به شکلی جلوه گر بوده اند و روح  و روان انسان را می آزرده اند.

و امروز هم که به بلوغ  رسیده ایم و در شرایط سنی دیگری قرار گرفته ایم، لباس رنج ها و دردها عوض شده اند، به طوری که اگر دیروز از نداشتن اسباب بازی و وسایل تفریحی دچار رنج و محرومیت می شدیم، امروز از نداشتن چهره ی زیبا و یا شغل اجتماع پسند و امکانات رفاهی و همسری مناسب و... رنج می بریم.

عوامل رنج و سختی ها

عوامل رنج و سختی ها می توانند سه گونه باشند:

عامل اول: گاهی، سختی و رنج ها از ناحیه ی خود انسان برخاسته و خودش عامل به وجود آمدن آنان شده است. مثل این که درس نخوانده و مشروط شده است و یا در ازدواج و انتخاب همسر فقط عاشقانه ورود پیدا کرده و نه عاقلانه و هیچ بررسی و مشورتی نکرده و در نتیجه گرفتار همسری معتاد ویا بد اخلاق و بی دین گردیده است.

عامل دوم: گاهی، مشکلات و رنج ها از ناحیه ی خود انسان نمی باشد، بلکه دیگری این مشکل را برای او ایجاد کرده است. مثل داشتن پدری معتاد و تربیت غلط والدین در مورد او، که نسبت به مسائل اجتماعی بسیار منزوی و خجالتی تربیت شده است .و یا در مورد مسائل اخلاقی در خانواده و سهل انگاری پدر و مادر نسبت به او و یا سخت گیری های زیاد نسبت به مسائل دینی، او را این گونه پرورش داده است ؛ و یا از ناحیه ی دوستان مورد تجاوز و ستم قرار گرفته باشد.

عامل سوم: گاهی، رنج ها و مشکلات از ناحیه ی خود و دیگران نیست بلکه حرکت زمانه و گردش روزگار مشکلاتی را برای او به بارآورده .مثلا بر اثر کهولت سن و گذشت زمان دچار بیماری شده و زمین گیر شده و در نتیجه دچار رنج گردیده.

آن هایی که در برابر این رنج ها حرکتی نداشته اند،خواه و ناخواه شکسته می شوند و از دست می روند. اما آن هایی که سه حرکت داشته اند: حرکتی از خود ، حرکتی در برابر دیگران و حرکتی همراه حرکت زمان.این ها رنجی نمی بینند و خُرد نمی شوند و به محرومیت و یأس نمی رسند.  آن ها همراه بهار و تابستان حرکت کرده اند.آن ها که در جوانی بهره گرفته اند ، از زمستان و یا پاییز و پیری، رنج نمی برند.آنان که  در برابر ستم دیگران ایستاده اند و آن ها را نپذیرفته اند و با آن درگیر شده اند، کم نمی آورند. چون ستم آنان مسئله ای نیست. که مسأله ، پذیرفتن آن است. کسی که ظلم را نپذیرفت و با آن درگیر شد و یا از آن بهره برداشت حتی در کنار رنج هایش رنجی نیست .که همواره  با سختی هایش راحتی دارد.«إنّ مع العسر یسرا»

  • ۰ نظر
  • ۲۶ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۳۶
مدیریت انسان از منظر دین- قسمت دوم

در زندگی روزمره ، ذهن ما همچون یک بزرگراه شلوغ در معرض انواع فکر و خیال است. و اگر قادر به مدیریت موثر آن نباشیم ، بی شک به مشکل بر خورده و اثر بخشی مان زیر سئوال خواهد رفت.

ما برای مدیریت و اداره ی صحیح انسان در  زندگی فردی و اجتماعی ، نیازمند معلومات و اطلاعاتی هستیم که بتواند انسان را در حوزه های تعاملات فردی و اجتماعی رهنما باشد، تا دچار ناهنجاری ها و آسیب ها و چالش های  زندگی نگردیم و لذا یک  مدیریت معقول و منطقی در  انسان ، مستلزم این است که او را  خوب شناسایی کنیم و ابعاد مختلف وجودی او را مورد کنکاش و تحقیق قرار دهبم.

توجه به سه سئوال کلیدی ذیل و تحلیل آن موجب می شود که ما انسان را در آغاز شناسایی نموده و سپس از منظر دین مدیریت نموده  و به تمام استعدادهای او جهت درست دهیم :                 

چرا بودن «فلسفه آفریدن انسان »

برای چه بودن «هدف انسان از زندگی»

چگونه بودن «کسب مهارت ها »  

بودن، هنگامی رجحان می یابد که خلقت رجحان داشته باشد برای چه بودن ، هنگامی جواب می یابدکه درهستی ،حق و هدفی وجود داشته باشد.و چگونه بودن ، هنگامی مطرح می شود که نظام و جمالی مشهود و ملموس شده باشد. وگرنه این سه مسأله از ابهام بیرون نمی آید وانسان در بن بست های زندگی فرو خواهد رفت.

اگر مباحث مدیریتى دینى ، زیادى و بى حساب است، از همین نکته برخاسته که مدیریت کارگاه با مدیریت اجتماعى و نگاه تربیتى و تعلیمى هماهنگ نیست و آدم انتخاب کننده و آگاه آزاد، برنامه‏ریزى نشده است و تمامى نیروها و موتورهاى او روشن نگردیده است. و این طبیعى است که آدمى که بودن و نبودن و چگونه بودن و براى چه بودن خود را انتخاب نکرده و آدمى که اهمیت‏ها را در نظر نگرفته و بر اساس اهمیت، شغل و نقش خود را دنبال نکرده و آدمى که نظم را به معناى مراعات اهمیت‏ها نشناخته و روابط متکافل و متعهد را تجربه نکرده و به مجموعه ی جریان و به کارهاى مانده نظارت ندارد، این چنین آدم محدودى که نیاز کارگاه و کارخانه است و به کار مدیریت‏هاى آمریکایى و آلمانى و ژاپنى و چینى مى‏آید، از آگاهى و آزادى و انتخاب‏هاى اساسى دور و برکنار نگاه داشته شود و این طبیعى است که طرح‏هاى این دو با هم هماهنگ نشوند و از هم بیگانه باشند که دنیاها و نگاه‏ها تفاوت اساسى دارد.

حتى اگر آدمى در صراط بود و با نیت و سنت‏ها و اهمیت‏ها آشنا بود و به عبودیت رسیده بود و اسم و نقش و نشان حق را بر خود داشت، اگر آدمى در صراط بود، او را به سبیل و به کارهایش هدایت مى‏کنند؛ چون همان نظام جواب گو و همان مبانى و مقاصد به تو مى‏آموزد که با چه کسى ازدواج کنی و چگونه ازدواج کنی، و مى‏آموزد که چه بخورى و چگونه بخورى و چه کسى را مقدم بدارى. دین با این نوع آدم حساس متفکر عاقل و با سنجش کار دارد، چه عابد باشد و چه زاهد و چه کاسب، چه خانه‏دار و چه بازارى. دیگر، شغل‏ها تفاوتى ندارند؛ که عمل را با نیت مى‏سنجند و کارها را با نفس آدمى محاسبه مى‏کنند. و لذا در روایت آمده:«وحاسبوا أنفسکم» نه اینکه : «حاسبوا أعمالکم».   

        

 1) چرا آفریدن(فلسفه آفریدن)

  • ۰ نظر
  • ۲۶ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۲۹
مدیریت انسان از منظر دین | قسمت اول (فهرست و پیشگفتار)

توضیح: این مطالب حاصل تدریس چندین ساله حجت الاسلام پارسا در دانشگاه ها و جمع های علاقمند می باشد.

 

فهرست مطالب

پیشگفتار
مدیریت انسان از منظر دین

1) چرا آفریدن(فلسفه آفریدن)
   اولویت در نیافریدن
   اولویت درآفریدن
     چرایی های آفریدن
        1-چرایی رنج و سختی ها در انسان
             عوامل رنج و سختی ها
             فلسفه ی رنج و سختی ها
             تقابل با رنج و سختی ها

        2-چرایی ظلم و ستم در جامعه
        3-چرایی تفاوت و تبعیض در خلقت

2) برای چه بودن(هدف از زندگی)
   مفهوم هدف
   نقش شناخت هدف در کسب موفقیت
   اهمیت شناخت انسان
     الف: از منظر آیات و روایات
     ب: از منظر اندیشمندان

    مراحل شناخت انسان
      مرحله ی اول : کشف و شناسایی استعدادها
         1-مفهوم تفکر
         2-کلید های تفکر
            کلید اول: تفکر در خلقت و انسان
            کلید دوم: تفکر در استعداد های انسان
               راه اول : شناخت نیازها
               راه دوم : مقایسه ها

            کلید سوم: تفکر در مقدار استعدادها

         3- عوامل رکود تفکر

            غریزه ی جنسی
            موبایل
            مواد مخدر
            فوتبال
            مد و مد پرستی

        4- نیازهای تفکر

             نیاز اول : تدبر(ارزیابی و مطالعه)
                  تفاوت تفکر و تدبر
                  اقسام تدبر
                  تدبر در أنفس
                  تدبر در آفاق
                  تدبر در کتب
                      طرح سئوالات
                      تنظیم سئوالات
                      تحلیل سئوالات

            نیاز دوم : روش فکر کردن (آزادی ، آموزش و یادآوری)

   مرجله ی دوم : استخراج (تصفیه و آزادی )

       الف- آزادی
           مفهوم آزادی
           زمینه های آزادی
               زمینه ی اول: تبیین و روشنفکرى
               زمینه ی دوم: صف و جبهه بندى
               زمینه ی سوم: قتال و درگیرى

           مراتب آزادی
               مرتبه ی اول: آزادی از جبرها

               مرتبه ی دوم: آ زادی از اسارت ها

                   عوامل آزادی از اسارت ها
                        کنجکاوی و حقیت طلبی
                        شناخت عظمت انسان
                        شناخت عظمت الله
                        شناخت وسعت هستی
                        شناخت سختی و ررنج ها
                        شناخت مرگ

       ب-تعلیم و آموزش

       ج-تذکر و یاد آوری

   مرحله ی سوم : شکل دادن ( آزادی از آزادی و یا عبودیت )
      تفاوت عبادت با عبودیت

         نیاز سوم: شکل فکری (منطق صوری)

         نیاز چهارم: تعقل (سنجش و نظارت)
                 نظارت اول : بر اصل هدف ها
                 نظارت دوم : براصل راهها

مرحله ی چهارم : مصرف (مدیریت و رهبری استعدادها)

  • ۰ نظر
  • ۲۶ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۲۳
علت آشفتگی ادبیات ایران و راه‌حل آن

ادیب و ناقد ما پشتوانه‌ای ندارد، بینش و زاویۀ دید و معیاری ندارد، فلسفه و مشهدی ندارد و همین است که هر روز رنگی می‌گیرد و در هر برخورد، به احساسی جدید می‌رسد.

گاهی مجرم، گاهی محیط، گاهی جرم، گاهی زمین، گاهی آسمان، گاهی روابط اجتماعی و گاهی آدم‌ها عمل‌ها و حرف‌ها را محکوم می‌کند. نه مارکسیست است که به روابط اجتماعی روی بیاورد، نه اگزیستانسیالیست است که انسان را محاکمه نماید، نه قضا و قدر را می‌شناسد و نه شرایط و حوادث را. نه انسان را می‌شناسد و ترکیب نیروها و برآیند جبرها را و نه جامعه و تاریخ و داد و ستدها را. راستی در چنین هنگامۀ سرگردان و

  • ۰ نظر
  • ۱۷ اسفند ۹۹ ، ۱۸:۳۸
دعوت به میهمانی خدا

 «دُعِیتُمْ فِیهِ الَی ضِیافَةِ اللَّه»[1]

میهمانی‌‏ای که خدا در این ماه برای ما دارد، ضیافتی است که هماهنگ با آگاهی و کرامت و قدرت میزبان است.

هر چقدر میزبان آگاه‌‏تر به من و نیازهای من باشد و کریم‌‏تر و نیرومندتر و تواناتر، ضیافتش هم اوج بیشتری می‌‏گیرد.

 خدایی که تمامی ‏نیازهای انسان را می‌‏شناسد و تمامی‏ ابعاد او را می‌‏داند و این کرامت و قدرت هم در او هست، این ضیافت را به پا داشته تا به تمامی ابعاد ما در این ماه رزق بدهد و همین است که فکر و تخیل و عقل و روح و تمامی بدن ما باید در این ماه رمضان رزق بگیرد و از این ضیافت سرشار شود. 

 

 


[1]. اقبال الاعمال، سید بن طاووس، خطبه شعبانیه .

 

موضوع: اقتباس از آثار استاد

منبع: بهار رویش ، ص۱۸و۱۹.

  • ۰ نظر
  • ۱۷ اسفند ۹۹ ، ۱۸:۳۶
ضرورت سلوک

سلوک با زمینه‌هایی که دارد، دیگر احتیاجی ندارد که در این مورد صحبت کنیم که آدمی نمی‌تواند بماند. این، بحثی ضروری است. ضرورت حرکت و ضرورت سلوک چیزی است که هر کدام از ما لااقل به خاطر تنوّع‌طلبی همین انسانی که خواسته است راکد باشد، به آن رسیده‌ایم‌[1].

انسانی که خواسته است خائض باشد[2]، فرو برود و خَوْض داشته باشد، از فَوْز جدا بشود و به ربّ کعبه روی نیاورد و به ارباب‌های دیگر پیوند بخورد و در آن باتلاق‌ها فرو برود، انسان به شهادت همه آن تنوّع‌طلبی‌ها نمی‌تواند راکد بماند، نمی‌تواند آرام بماند، نمی‌تواند دل‌خوش باشد، نمی‌تواند بی‌درد باشد؛ که بی‌قرار است.

پس انسان نمی‌تواند آرام بگیرد. حتی راکدترین آدم‌ها طالب چیزی هستند که امروزه ندارند. آدمی هیچ وقت در آن چه دارد خلاصه نمی‌شود. این خصوصیت اوست که به بیرون از خودش، بیرون از حالش و جدای از امروزش فکر می‌کند.

 


[1] ر. ک: حرکت، بحث ضرورت حرکت، ص 15، از همین قلم.

[2] اشاره به آیه « وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ». مدَّثِّر، ۴۵.

 

 

موضوع: اقتباس از آثار استاد

منبع: فوز سالک، ص۲۳.

  • ۰ نظر
  • ۱۷ اسفند ۹۹ ، ۱۸:۳۳
عین صاد

انتشار وآشنایی با اندیشه های استاد علی صفایی حائری