خاطرات همراهان | بدتر از آنچه هستى بگو ولى بهتر باش
بعد از دردسرهاى زیادى که براى ازدواج پشت سر گذاشته بودم تازه مورد مناسبى پیدا شده بود و من خیلى علاقه مند بودم که این وصلت سر بگیره. در حالى که آماده شده بودم تا براى گفت و گو بریم، از طرفى خوشحال و از طرفى دلهره داشتم؛ چون نمى دونستم در صحبتها چه بگویم و از کجا شروع کنم؟ آیا باید خودم رو به صورت یک مرد ایده آل، رمانتیک و رویایى نشان بدم یا نه؟! ولى هر چه بود مىدونستم حرفى که مىزنم باید طرف مقابل را جذب کنه. با همه اینها وقت رفتن از حاج شیخ مشورت خواستم که ایشون با جواب شون انگار آب سردى بر تمام وجودم ریختن. خشکم زده بود. آخه ایشون بر خلاف تصور من گفتند: در گفتگو از شخصیت خودت بدتر از آنچه هستى بگو ولى در صحنه زندگى بهتر از آنچه که هستى باش. گفتم: حاج آقا آخه من چى هستم که بخوام بدترش رو هم بگم؟!! این طورى که کارم زار مىشه؟!! ایشون گفتند: مهم نیست که حالا کارت زار بشه یا نشه، مهم اینه که اگه طرف، صداقت تو رو ببینه و جواب مثبت به تو بده، ذهنیتى که از شخصیت تو داره همونیه که تو براش تصویر کردى، اینه که توى زندگى منتظر اون عکس العملهاست، ولى وقتى کهزندگى با تو رو شروع مىکنه و تو سعى مىکنى از اون چیزى که هستى هم بهتر باشى، حالتها و اعمال و رفتار تو خلاف انتظار او نه که هیچ! زمین تا آسمون هم متفاوته! اینه که با هر برخورد غیر قابل پیش بینى و دوستانه اى که از تو مىبینه، علاقه و عشقش به تو صد چندان مىشه و این تو هستى که با برنامه ریزى خودت پایههاى یک زندگى خیلى محکم و استوار رو براساس شخصیت متفاوتى که به نمایش مىگذارى پایه ریزى مىکنى. در حالى که اگه تو چیزى رو که هستى یا بهتر از اون رو تعریف کنى، بر فرض هم که در همون حد باقى بمونى و همون آدمى باشى که تعریف کرده بودى ـکه البته این کار خیلى مشکله ـ باز هم برگ برندهاى دست تو نیست؛ چون تازه تونستى آدمى باشى با شخصیتى که اون توى ذهن خودش ساخته، نه بالاتر. و دلیل این امر هم همینه که تو با نوع صحبتى که داشتهاى توقعى در او درست کردى و مىباید جوابگوى توقعاتش باشى و مسلما هر برخوردى از طرف تو که خلاف گفتههات باشه و با توقعى که خود تو در او ایجاد کردى منافات داشته باشه این تو هستى که باید جوابگو باشى، بنابر این اگه یه جاى کارت بلنگه اون شخصیت ساختگى فرو مىریزه و این تو هستى که تازه باید شروع به ترمیم و بند زدن شخصیت خودت بکنى که بر فرض موفق هم بشى، یک شخصیت بند زده مىشى!
...به گونهاى سخن بگو که توقعها کم و تحملها زیاد بشود و از مشکلات زندگى بهره بردارند و با سختىها هم راحت باشند؛ چون رنج و راحتى در پختگى برخوردها و ظرفیت قلبى است. گاهى آدمى با تمامى راحتىها در رنج است و غصه مىخورد و گاهى با همه رنجها راحت است و بهره برمىدارد و پاداش مىگیرد. «روابط متکامل، ص: 15» |
- ۹۹/۱۲/۱۹