تفاوت ذهنیت و زاویه دید
ذهنیت همان فلسفه و بینش و شهود هنرمند است و زاویۀ دید ، نگرش هنری و بیان هنری او. در مورد زبان هنر گاهی از ناخودآگاه و گاهی از جریان سیال ذهنی و تداعی معانی و گاهی از انعکاس حادثه در ذهن و عکس العملهای گوناگون در برابر حادثه به نام زبان هنری و نگاه هنرمندانه گفت وگو میشود و از اجتماع این عکس العملهای متفاوت است به نوعی کوبیسم در ادبیات و یا کولاژ در سینما میرسیم.
در حالی که زاویۀ دید و نوع برش و نگرشی که به یک حادثه دارم ، جدا از ناخود آگاه ، تداعی معانی و عکس العمل میتواند بیان هنری را عرضه کند. وقتی کاسهای چینی و گران قیمت را از دست میدهم و به شکسته هایش نگاه میکنم ، میتوانم از ناخودآگاه و یا تداعی معانی و یا عکس العملهای متفاوت آدمهای متفاوت، نشانی بیاورم و میتوانم به چنین حادثهای با نگرشی تازه روی بیاورم و این نکته را نشان بدهم که بر شکستنیها تکیه نکنم و از شکستگیها ، درس وارستگی بگیرم و به جای رنج و غصه و بیخیالی و « بابا ولش کن » ، به این اقتدار و این نگرش دست بیابم که این زاویۀ دید ، بیان هنری همین واقعه را عهدهدار است و منهای ناخودآگاه فرویدی و اریک فرومی و منهای سیال ذهن و تداعی معانی و منهای عکس العملهای متفاوت از یک حادثه ، هنرمندانهترین برداشتها و نگرشها را به دنبال میآورد.
زاویۀ دید و نوع نگاه ، تضمین کنندۀ وجهۀ هنری و زبان و نگاه هنرمندانه هستند، گرچه با صراحت و مستقیماً از واقعیت گفت وگو کنند؛ چون این بیان هنری میتواند هم چون بیان نتها و خطوط متشابه باشد و در گروی تجربۀ مخاطب؛ و میتواند گویا و مشخص باشد هم چون زبان شعر و ادبیات. پس آن چه صبغۀ هنری اثر را تضمین میکند، بیان ناخودآگاه و یا سیال و یا آگاهانه و عکس العملی نیست بلکه نوع نگرش و زاویۀ دیدی است که تو نسبت به یک واقعه و یک حادثه داری.
آن جا که تو تمامی ایثار آدم را در تاریخ یک جا شهود میکنی و میان این ایثار با آن چه که در کنار علقمه روی داده، رابطه برقرار میکنی. این زاویۀ دید هنرمندانه است گرچه ذهن تداعی گری نداشته باشی. آن جا که عکس العملهای متفاوت را در برابر خبر مرگ آن هم در روز عروسی کنار هم میگذاری ، باز همین برش و زاویۀ دید، پشتوانۀ هنری کار توست گرچه انعکاسها را قطار نکنی و از مجموعۀ آنها نشان ندهی.